دفاع از جنایت آمریکایی!

چند روز پیش متوجه شدم آقای نوری زاده که پس از انتخابات 88 مواضع قابل تاملی گرفت اظهارات سخیفی راجع به جنایت آمریکا در شلیک به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران ایراد فرموده. اما اندر این اظهارات طرح چند نکته از زبان این بنده حقیر یعنی خودم بد نیست!




نوری زاده:

ما کجا به بلوغ هسته ای رسیده ایم آنجا که در ساک مسافران بی خبر مکه ی خودمان اسلحه مخفی می کنیم و به عربستان می فرستیم؟ یا به محض شلیک آمریکایی ها و زدن هواپیمای مسافربری ما، داد و قال سرمی دهیم که ای دنیا این آمریکایی های نامرد را ببینید که به هواپیمای مسافربری هم رحم نمی کنند؟! اما دم برنمی آوریم که در سایه ی معکوس همان هواپیمای مسافربری جنگنده های خود را مخفی کرده بودیم تا از رادار ناو آمریکایی فرار کنند و به او ضربه بزنند. در قاموس بلوغ ما آیا یک زنگ خطری فعال نشد که ممکن است آن همه مسافربی پناه بخاطر هوش زیاد ما جانشان را از دست بدهند؟


***


و پاسخ های بنده به این سخنان!


اولا جناب آقای نوری زاده ی گل، اگر توجهتان را بیشتر از این حرف ها جمع می کردید متوجه می شدید که این اقدام در زمان جناب آقای میر حسین موسوی خودتان رخ داد! همان کسی که برایش سینه چاک دادید!!

دوما دفعه ی بعدی که آمریکایی ها همچین جنایتی در حق ملت ما انجام دادند من خودم به شما قول می دهم از آن ها تقدیر و تشکر کنم. قول هم می دهیم داد و قال نکنیم و مثل آقای خاتمی که بدون داد و قال چند ملوان ارتش آمریکا که وارد آب های ما شده بودند و توسط نیروهای سپاه دستگیر شده بودند را آزاد کرد عمل کنیم!!

سوما راستی چرا شما وکیل مدافع آمریکایی ها شده اید! در ضمن طبق کدام سند گفتید که جنگنده های ما در سایه ی معکوس هواپیمای مسافربری قصد ضربه به ناو امرکایی را داشتند؟ راستی مگر در آن زمان و با آن امکانات می شد با چند جنگنده به ناو های آمریکایی ضربه زد؟!! اساسا کاش راجع به این ضربه بیشتر توضیح می دادید!!!



چقدر خوبه انسان طوری عمرش رو سپری کنه که در انتها ذکر زبانش نشه:

ما اشتباه کردیم

نظرات 3 + ارسال نظر
حسن صانعی سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:14 ق.ظ http://100salam.blogsky.com/

سلام
وبلاگ خوبی دارید
ان شاءالله موفق باشید

شب چراغ چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:48 ب.ظ http://www.shabcheraq.blogfa.com

سلام. ول کنید بابا اصلا کی نوری زاده را داخل ادم حساب می کند و به حرفهایش توجه دارد؟!!
شب چراغ با(برداشت آزاد) به روز است.

سلام.
فقط خواستم بخش کوچکی از استدلال های آقایون رو نشان بدم.

محسن پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:45 ب.ظ http://sargzashtim.blogfa.com


سلام
من یه بلاگی دارم که در اون سرگذشتم رو روایت می کنم
سری بزنید
شاید برایتان جالب باشد
حرفهایی هایی دارم که گفته نشده
سرگذشتیم
www.sargozashtim.blogfa.com
موفق و پیروز باشید
یا حق

سلام
برادر عزیز باور کن من هم اعتراضات رو از نزدیک دیدم. متاسفانه خیلی خیلی یه طرفه رفتی به دادگاه!
هیچ وقت یادم نمی ره روز عاشورا سال 88 رو. رفته بودم تا خیلی چیزها رو از نزدیک ببین. در معترضین زنی رو دیدم که یه دفعه اومد و یه پلاستیک از توی کیفش در آورد که پر از پارچه های آغشته به بنزین بود. رو به دیگران می گفت این ها رو بندازید توی سطل های آشغال و آتیششون بزنید! من با چشم خودم مامورین ناجا رو دیدم که مورد ضرب و شتم معترضین قرار گرفته بودن. همشون رو به صورت نواری دو تاتر شهر رو زمین نشسته بودن. من خودم از نزدیک تویتا هایلوکس نیروی انتظامی رو دیدم که آتش زدن. ازش با موبایل خودم فیلم گرفتم. من کیوسک نیروی انتظامی رو از نزدیک دیدم دم تقاطع ولیعصر و کشاورز که دود شده بود رفته بود هوا. من با چشم خودم بنر های امام حسین رو دیدم که با چاقو پاره شده بودن. من دیدم که چطور همه در حال داغون کردن همه چی بودن از آهن های کنار بی آر تی پرفته تا تابلو های نام خیابان ها! هیچ کس رعایت نمی کرد که عاشوراست! کف و سوت رو من خودم با گوش های خودم شنیدم. البته خون توی پیاده رو رو هم دیدم. من خودم هم فقط بخاطر راه رفتن تو پیاده رو از ماموران ناجا باتوم خوردم اما برادر اگه با دقت تامل می کردی به این جا نمی رسیدی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد