ایــــــــــــــــــــــــــــن همه اختلاس!!

چند وقت پیش در صف نانوایی به یکی از آقایان که نوبت را رعایت نمی کرد گفتم لطفا نوبت را رعایت کنید. او هم با لحن طلبکارانه ای گفت: «داداش توی مملکت هر روز دارن میلیارد میلیارد اختلاس می کنن اون وقت تو گیر دادی به صف وایسادن ما؟!»

هم اکنون این طرز فکر به وجه غالب گفت و گوها و نتیجه گیری های ذهنی بسیاری از مردم تبدیل شده است و این افراد برای فرار از هر مسئولیتی و رسیدن به هر هدفی از این موضوع سوء استفاده می کنند. با توجه به اهمیت این موضوع به ذکر چند نکته در این زمینه می پردازم. امیدوارم خوانندگان محترم پیش از قضاوت عجولانه، تمام موارد را با دقت مطالعه کرده و سپس به داوری بنشینند.

1-  در هر جامعه ای چه خوب یا بد، مسلمان یا غیر مسلمان، غربی یا شرقی، همیشه افرادی پیدا می شوند که به دلیل ضعف ایمان و یا طمع ورزی، از اموال عمومی به صورت هنگفت سوء استفاده کنند. حتی این فساد در جامعه ای که مظهر بی همتای عدالت یعنی علی (ع) بر آن حکومت می کرده نیز وجود داشته است. اما نکته مهم در این میان نوع و میزان برخوردی است که با عاملین فساد صورت می گیرد چرا که در هیچ جامعه ای نمی توان میزان وقوع جرم را به صفر رساند لذا کارنامه جوامع در برخورد با فساد، معمولا با میزان برخورد آنها با این معضل سنجیده می شود نه با میزان وقوع آن. هر چند که میزان بالای برخورد قطعا کاهش میزان وقوع فساد را به دنبال خواهد داشت.

2-  از ابتدای انقلاب تا کنون تعداد اختلاس های کشور کمتر از ده مورد بوده است که از این قرارند: فاضل خداداد (وی اعدام شد و همدستش مرتضی رفیق دوست به حبس ابد محکوم شد)، غلامحسین کرباسچی(دو سال حبس و ده سال انفصال از خدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی و استرداد وجوه، البته از اغلب موارد اختلاس تبرئه شد)، شهرام جزایری (رد مال و حدود 13 سال حبس)، عباس تقی زاده(رد مال، حبس، تبعید، محرومیت از حق تجارت)، مه آفرید خسروی(رد مال،اعدام، البته خاوری همچنان تحت تعقیب است)، محمدرضا رحیمی(5سال و ۹۱ روز حبس، دو میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان رد مال و یک میلیارد تومان جزای نقدی)، بابک زنجانی(رد مال، محکوم به اعدام)، صندوق ذخیره فرهنگیان(چند نفر از متخلفین بازداشت شده اند و پرونده در حال پیگیری است).در این که در جامعه اسلامی همین تعداد فساد هم نباید باشد شکی نیست ولی این تعداد به هیچ وجه به میزانی نیست که بشود ادعا کرد چپ و راست در کشور اختلاس می شود و با این ادعا حتی تخلف در صف نانوایی و امثال آن را توجیه کرد.

3-  شاید گفته شود که تعداد اختلاس ها بسیار بیشتر از این حرفهاست و هر روز و همه جا اختلاس و دزدی کلان روی می دهد اما باید به این نکته توجه شود که برای اثبات هر ادعایی سند لازم است و هیچ قاضی ای نمی تواند با تکیه بر چند شایعه و ادعا و خبر منتشر شده در فضای مجازی کسی را به چنین اتهام سنگینی محکوم کند. البته نمی توان گفت تمام این خبرها دروغ است بلکه منظور نگارنده این است که اگر شما خودتان را به جای مسئولین قوه قضائیه بگذارید، آیا می توانید با چنین اسنادی کسی را حتی اگر واقعا سوء استفاده کرده باشد محکوم کنید؟ اما در صورتی که اسناد به صورت کامل و متقن آماده باشد قوه قضائیه قطعا دیر یا زود برخورد خواهد کرد همانگونه که با معاون اول و برادر روسای جمهور کشور برخورد و متخلف را بازداشت کرده است. البته این اخبار اگر درست بیان شود می تواند سازمان های نظارتی کشور را نسبت به محل وقوع فساد حساس کرده و موجب افزایش میزان نظارت و بررسی ها در آن محل شود که اتفاق مبارکی است.

4-  بنده نیز به عملکرد قوه قضائیه در بعضی موارد انتقاد دارم ولی این نباید باعث شود که زحمات این قوه به هیچ انگاشته شده و فراموش شود و یا به این واسطه کل نظام جمهوری اسلامی زیر سوال برود و هر کس هر عمل خلافی را با ادعای ناصحیح اختلاس های بیشمار در کشور توجیه کند. چرا که قوه قضائیه روزانه با دهها پرونده کوچک و بزرگ سوء استفاده از بیت المال حقیقتا مقابله کرده و محکومین آنها را مجازات می کند و از این طریق نظام اسلامی را سالم نگه می دارد در حالی که ما از هیچ کدام آنها در رسانه ها مطلع نمی شویم .

5-  در پایان جالب است بدانید طبق مطالب تولید شده توسط اتاق های فکر آمریکا، دو هدف جدید غرب برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی عبارت است از بی اعتماد نمودن مردم به رسانه ملی و القای این ذهنیت که سر تا پای نظام را فساد گرفته است و تمام مدیران در حال دزدی هستند.

نماز جمعه انقلابی یعنی این!

از دیرباز در کشور ما، روحانیت و مرجعیت دینی پناهگاه مظلومان و ستمدیدگان بوده است و نشانه های تاریخی آن به کرَات در تاریخ موجود است. مردم ایران هرگاه با مشکلی مواجه شده اند از آنجا که روحانیت دینی را وارث عدالت نبوی و علوی می دانسته اند به سراغ آنان رفته و از آنان تقاضای دادخواهی کرده اند.

⭕️خطبه های امروز نماز جمعه رزن هم آن روح عدالتخواهی انقلابی را در بین مردم بار دیگر زنده کرد و شنوندگان را به بهتر شدن وضع موجود امیدوار نمود. این همان نماز جمعه انقلابی است که در تفکر انقلاب اسلامی و امام و رهبری جای دارد و در صورت تداوم و عملی شدن، موج جوانان را بسیار بیشتر از پیش به نماز جمعه ها خواهد کشاند.

⭕️روحانیت شیعه همانطور که چند دهه پیش پرچمدار حرکت عدالتخواهانه مردم در انقلاب اسلامی شد هم اکنون هم، همچون خطبه های نماز جمعه امروز رزن، باید با فریادهای دادخواهی خود از این انقلاب و ارزشهای آن و مردم مظلوم دفاع نماید. فارغ از این که رفتار ظالمانه کدام اداره و یا نهاد مد نظر امام جمعه محترم رزن بوده است، این منش و طرز فکر ظلم ستیزانه ایشان قابل تقدیر و ارزشمند است و حتما اجر الهی را به دنبال خواهد داشت.

مطالبه گری از نماینده را تمرین کنیم

عادت عموم مردم کشور ما این است که پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی نماینده شهرستان خود را به خدای بزرگ می سپارند تا چهار سال بعد. در این چهار سال اکثریت مردم تقریبا هیچ ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم موثری با نماینده خود که قرار است نظر آنها را در موضوعات مختلف در مجلس بیان کرده و به گوش ارکان اصلی و فرعی حاکمیت برساند و آنها را پیگیری کند ندارند. تنها مواردی که بخشی از مردم به سراغ نماینده می روند زمانی است که نیازهای اساسی روزمره و اولیه آنها دچار مشکل شده باشد و دیگر چاره ای جز به سراغ مسئولین رفتن نمانده باشد. برای مثال آب آشامیدنی یک روستا برای مدت طولانی قطع و یا چاه اصلی روستا خشک شده باشد و یا یک کارخانه مهم شهر تعطیل و کارگرانش بیکار شده باشند. اینجاست که ما ایرانی ها در دقیقه نود با اکراه و سختی و بی میلی به سراغ نماینده می رویم. این موضوع در کل کشور ما عمومیت دارد و فقط مربوط به فلان استان و فلان نماینده و فلان دوره مجلس نیست و این خلا نیز بیش از نمایندگان از طرف خود مردم ایجاد شده است.

مردم ما باید تمرین کنند که اولا هر هفته و هر ماه دغدغه ها و مسائل بومی و کشوری خود را از طرق مختلف با نماینده شان در مجلس درمیان بگذارند، دوما این کار را کاملا جدی و با کمال احترام و صبر و حوصله و آرامش انجام دهند و سوما انواع مسائل و مطالبات خود را در تمام زمینه های داخلی ، سیاست خارجی، صنعتی، عمرانی، آموزشی، سیاسی، فرهنگی، رفاهی، عدالت اجتماعی و ... با نماینده مطرح نمایند. چرا نباید «عموم مردم» ما نسبت به موافقت یا مخالفت نماینده شان در مورد یک مسئله سیاست خارجی و یا عمرانی و صنعتی و یا هر موضوع مهم دیگری حساسیت داشته باشند و آن را ابراز کنند؟ چرا نباید بدانند که نماینده شان چه موضعی در مجلس نسبت به حقوق های نجومی داشته است؟

اگر قشرهای مختلف مردم مطالبات و دغدغه های خود را مداوما به گوش نماینده نرسانند قطعا مواضع و دغدغه های نماینده نیز آن طور که باید، جهت و سمت و سوی واقعی و مردمی خود را نخواهد گرفت و حتی ممکن است در غیاب نظرات مردمی، چند حزب و گروه خاص نظرات خود را پیش ببرند که آن مسائل، اولویت های اول مردم نباشد.مردم ما باید بیاموزند که نماینده واقعا صدای آنها در مجلس است و مطالبات عمومی خود را به جای طرح در کوچه و بازار و محافل خانوادگی باید با او در میان بگذارند تا پیگیر حل آنها باشد.

در راس امور بودن مجلس در کشور و فرصت مطالبه گری از نماینده، ظرفیت بزرگی است که انقلاب اسلامی برای مردم ایران ایجاد کرده است و تا وقتی که مردم از این ظرفیت به خوبی استفاده نکنند نباید انتظار داشته باشند کشور آن طور که مردم دوست دارند اداره شود. اما در این مسیر بیش از همه باید نخبگان هر شهر و شهرستان همچون روحانیون و دانشگاهیان و فرهنگیان و انقلابیون پیش قدم مطالبه گری منطقی از نماینده شوند تا این فرهنگ کم کم جای خود را در میان مردم پیدا کند و قطعا یک نماینده انقلابی و دلسوز نیز از توجه و اهمیت مردم به فعالیت هایش در مجلس شورای اسلامی استقبال خواهد کرد و این موضوع را برای خود یک نعمت بزرگ در مسیر خدمت رسانی بهتر خواهد دانست.

اگر چنین باشد خطا رفته ایم!

هفته حجاب و عفاف به پایان رسید و برنامه ها و مراسم های مختلفی از طرف علاقمندان به فرهنگ حجاب و عفاف برگزار شد. این برنامه ها در کل دو جور بودند: در نوع اول، هم از خانم های محجبه که توانسته اند در این طوفان تهاجم فرهنگی همچنان محجوب و عفیف بمانند تعریف و تمجید شد و هم با کمال احترام و به دور از توهین، به مقوله بدحجابی و خانم هایی که از نظر شاخص های اسلامی حجاب مناسبی ندارند و در عرف به آنها ،حالا درست یا نادرست، «بدحجاب» گفته می شود انتقاد شد.

اما در نوع دوم در کنار تعریف و تمجید از بانوان محجبه، گاهی دیده شد که نسبت به خانم هایی که حجاب مناسبی ندارند خواسته یا ناخواسته توهین و بی احترامی شد. بنده شخصا با دیدن این وضع ناراحت می شوم. همه کسانی که علاقمند به اسلام و انقلاب اسلامی و ارزشهای آن هستند باید بدانند که کار فرهنگی برای ترویج حجاب فقط و فقط باید با کمال احترام انجام شود وگرنه قطعا محکوم به شکست است.

اکثر قریب به اتفاق خانم های به قول معروف «بدحجاب» یا با احکام اسلامی به طور دقیق آشنا نیستند و یا با آنها خو نگرفته اند ولی با این حال عقاید دینی و انقلابی قابل قبول و حتی محکمی دارند و به هیچ وجه نباید آنها را «بی حیا» و «منحرف» خطاب کرد و یا خدایی نکرده بر علیه آنها شعار «مرگ» داد. اتفاقا نظر رهبر انقلاب ،همانطور که در خراسان شمالی فرمودند(1)،این است که با این افراد در کمال احترام و مدارا برخورد و آنها را وارد جمع های ارزشی کرد و با رویکرد اقناعی پیش رفت.

حواسمان باشد که اگر این چنین بدسلیقگی هایی در سخنان ما و یا برنامه های فرهنگی ما رخ داده باشد باید بپذیریم که خطا بوده و حتما لازم است رویه خود را عوض کنیم چرا که این رفتارهای نادرست ما ممکن است از طرف مردم به حساب انقلاب اسلامی گذاشته شود که اگر چنین شود خسران بزرگی است.

اگر چنین باشد خطا رفته ایم!

 ⭕️ هفته حجاب و عفاف به پایان رسید و برنامه ها و مراسم های مختلفی از طرف علاقمندان به فرهنگ حجاب و عفاف برگزار شد. این برنامه ها در کل دو جور بودند: در نوع اول، هم از خانم های محجبه که توانسته اند در این طوفان تهاجم فرهنگی همچنان محجوب و عفیف بمانند تعریف و تمجید شد و هم با کمال احترام و به دور از توهین، به مقوله بدحجابی و خانم هایی که از نظر شاخص های اسلامی حجاب مناسبی ندارند و در عرف به آنها ،حالا درست یا نادرست، «بدحجاب» گفته می شود انتقاد شد.

⭕️ اما در نوع دوم در کنار تعریف و تمجید از بانوان محجبه، گاهی دیده شد که نسبت به خانم هایی که حجاب مناسبی ندارند خواسته یا ناخواسته توهین و بی احترامی شد. بنده شخصا با دیدن این وضع ناراحت می شوم. همه کسانی که علاقمند به اسلام و انقلاب اسلامی و ارزشهای آن هستند باید بدانند که کار فرهنگی برای ترویج حجاب فقط و فقط باید با کمال احترام انجام شود وگرنه قطعا محکوم به شکست است.

⭕️ اکثر قریب به اتفاق خانم های به قول معروف «بدحجاب» یا با احکام اسلامی به طور دقیق آشنا نیستند و یا با آنها خو نگرفته اند ولی با این حال عقاید دینی و انقلابی قابل قبول و حتی محکمی دارند و به هیچ وجه نباید آنها را «بی حیا» و «منحرف» خطاب کرد و یا خدایی نکرده بر علیه آنها شعار «مرگ» داد. اتفاقا نظر رهبر انقلاب ،همانطور که در خراسان شمالی فرمودند(1)،این است که با این افراد در کمال احترام و مدارا برخورد و آنها را وارد جمع های ارزشی کرد و با رویکرد اقناعی پیش رفت.

⭕️ حواسمان باشد که اگر این چنین بدسلیقگی هایی در سخنان ما و یا برنامه های فرهنگی ما رخ داده باشد باید بپذیریم که خطا بوده و حتما لازم است رویه خود را عوض کنیم چرا که این رفتارهای نادرست ما ممکن است از طرف مردم به حساب انقلاب اسلامی گذاشته شود که اگر چنین شود خسران بزرگی است.

تخریب ناشی از عجز

چند روزی است که رسانه های بعضی از جناح های سیاسی کشور به بهانه یک فیلم تقطیع شده از سخنان استاد رحیم پور ازغدی مشغول تخریب ایشان هستند و نکته جالب این است که وی را تئوریسین جریان اصولگرایی می نامند تا شان علمی ایشان را در حد سخنران حامی یک حزب سیاسی پایین بیاورند. همه کسانی که با سخنرانی های رحیم پور مانوس بوده اند می دانند که وی یک شخصیت علمی است که فقط از جریان اصیل انقلاب با همان آرمانهای اولیه و خالصش دفاع می کند و در بند نام ها و شخصیت ها نیست و بارها و بارها از مسئولین وابسته به اصولگرایی نیز انتقادات تند نموده است.

 هدف رسانه های غیرانقلابی از تقلیل شخصیت رحیم پور در حد سخنران حامی یک حزب این است که بیان روشن وی را در ذهن نسل جوانان به مسلخ لج بازی های سیاسی مرسوم و حاشیه ای ببرند تا جوان امروز به جای «گفته» به «گوینده» بنگرد.

 دلیل اصلی ناراحتی غیرانقلابیون و رسانه هایشان از رحیم پور این است که وی با بیان متفاوت، مستدل و صریح خود اجازه نداده است بعضی از جناح های سیاسی کشور، یک امام خمینی قلابی که اهل سازش و اشرافیت و مسامحه کاری است تحویل افکار جوانان دهند و یا کم کم یک تعریف مرده و بی خاصیت را از انقلاب اسلامی در اذهان جا بیندازند که با طاغوت هیچ فرقی ندارد و فقط دردسر ساز است.

در خلوص انقلابی، استحکام فکری و نفوذ کلام استاد رحیم پور همین بس که تیم های ترور ضد انقلاب حداقل سه بار قصد ترور وی را داشته اند که خوشبختانه دستگیر شده اند. اگر از بین نظریه پردازان جریان های مخالف رحیم پور ازغدی کسی هست که ضد انقلاب تا حدد تصمیم به ترور وی از او عصبانی باشد، بگویند تا بشناسیم.

درباره 24 میلیون رای روحانی

در این چند هفته بعد از انتخابات بارها شنیده ام که تعدادی از حامیان آقای روحانی ، از اعضای کابینه گرفته تا طرفداران داخلی و خارجی اش، بارها بر طبل این 24 میلیون رای(57 درصد آرا) چنان کوبیده اند که گویی اصرار دارند تمام این 24 میلیون رای دهنده به روحانی از عاشقان سینه چاک این دولت و یا سالکان و رهروان جان بر کف جبهه اصلاحات و اعتدال هستند که به آرمان این جبهه التزام و اعتقاد قلبی و دائمی دارند و احدالناسی هم حق ندارد و نباید حرفی به انتقاد بزند چرا که در اقلیت است.

کسانی که این گونه فکر می کنند دو دسته اند: دسته اول کسانی هستند که از روی ناآگاهی واقعا فکر می کنند این تحلیل درست است و دسته دوم هم افرادی هستند که خود نیز از پوچ بودن این طرز فکر مطلعند اما ترجیح می دهند صدایش را در نیاورده و اتفاقا بر این موج سوار شوند تا به اهدافشان برسند.

این نوع تحلیل که همه این 24 میلیون نفر عاشقان این دولت هستند یک «اشتباه محاسباتی» بزرگ است و هر گروهی در ایران اینگونه فکر کند اتفاقا ابتدای شکست گفتمان اوست. در سال 88 که آقای احمدی نژاد 25 میلیون رای آورد و 62 درصد از آراء را کسب کرد هم عده ای دچار همین اشتباه محاسباتی شدند و همه این آراء را به نفع گفتمان مهرورزی و عدالت و این گونه مسائل تحلیل کردند که نادرست بودن آن خیلی زود مشخص شد. غافل از اینکه تجربه ثابت کرده در بین کل آراء فقط 15 الی 20 درصد از رای دهندگان به هر کاندیدا بر اساس علائق حزبی و جناحی رای می دهند، همین و نه بیشتر.

مردم ایران زیرک تر از آن هستند که به همین سادگی ها عاشق سینه چاک جناح ها شوند و هر جریان سیاسی در کشور بر اساس این نوع تحلیل برنامه های خود را بچیند خیلی زود شکست خواهد خورد. پس کسانی که به این آراء دل خوش کرده اند و هر روز مسائلی همچون مشروعیت و مقبولیت و دولت بی تفنگ و با تفنگ و غیره را مطرح می کنند باید بدانند که بخش اعظم صاحبان این آراء در سال 88 به احمدی نژاد رای دادند و در سال 80 به خاتمی. برای این افراد نه این اسامی مهم است و نه جبهه هایشان! بلکه تایید سلامت اعتقادی آنها توسط شورای نگهبان برای این مردم کافیست و از آن به بعد فقط معیشت خود و خانواده و آبادانی کشورشان برایشان مهم است و هر بار احساس کرده اند که یکی از این اسم ها بهتر می تواند این انتظارات را تامین کند فلذا فارغ از حزب و گروهش به او رای داده اند.

با کمال احترام به حامیان دولت توصیه می کنم به این رای ها دل خوش نکرده و فکر نکنند همه این 24 میلیونی که به روحانی رای داده اند تک تک مواضعشان با مواضع آقای رئیس جمهور و مشاورانش مطابقت دارد و حاضرند برای تحقق مواضع این جناح هر کاری بکنند.

تا کی قرار است رهبر هزینه ی «به ظاهر انقلابیون» شود؟

قبلا از این هم رهبر انقلاب فرموده بودند که راضی نیستند عده ای به بهانه مخالفت با مواضع مسئولین نظام اسلامی دست به کارهای غیر قانونی بزنند. بارها فرموده اند که راضی نیستند عده ای به بهانه انقلابی گری با سردادن شعارهای غیر قانونی، سخنرانی و یا برنامه حضور مسئولین قانونی کشور را در مراسم های مختلف به هم بزنند.

جریان به هم خوردن سخنرانی سیدحسن خمینی در حرم حضرت امام(ره)، به هم خوردن سخنرانی علی لاریجانی در حرم حضرت معصومه(س) و حالا هم شعار علیه رئیس جمهور قانونی کشور و مقایسه وی با بنی صدر از جمله مواردی هستند که متاسفانه معدودی از «به ظاهر انقلابیون»، با انتخاب شیوه ناصحیح برای ابراز انتقاد و اعتراض خود نسبت به مواضع دولتمردان باعث به هم خوردن آرامش کشور، شادی دشمنان و مدیون شدن دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی در کل کشور شده اند و زبان ضدانقلاب را بر روی انقلابیون دراز کرده اند.

اینکه امروز رهبر انقلاب در خطبه های نماز عید سعید فطر مجبور شوند بار دیگر در مقابل دوست و دشمن استراتژی «آتش به اختیار» را توضیح دهند و به همه بفهمانند که منظورشان هرج و مرج نبوده است ناشی از بی فکری و بدسلیقگی بعضی از همین دسته است که راه را اشتباه می روند و این تندروی و بدسلیقگی دشمن شاد کن آنها باعث می شود بزرگِ انقلابیون هزینه اش را بپردازد تا دامن انقلاب را بار دیگر از شائبه حمایت از رفتارهای ضدقانون پاک کند.

تا کی قرار است این افراد با رفتارهای نازیبا باعث شوند رهبر انقلاب هزینه بپردازند؟ انقلابی واقعی کسی است که همواره باری از دوش انقلاب بردارد نه اینکه با رفتار غیرعاقلانه اش سربار انقلاب شود. هر چند همه می دانند که انقلابی بودن شاخص هایی دارد که رفتار ضدقانون و دشمن شاد کن به هیچ وجه شامل آن نمی شود.

با این که این افراد را حقیقتا نمی توان انقلابی نامید ولی اتفاقا سریع ترین مواضع در مخالفت با چنین رفتارهای زشت و خلاف قانون را باید خود انقلابیون بگیرند تا همه بدانند که جبهه انقلاب موافق بی قانونی نیست بلکه از آن بیزار است.

البته درست است که با این رفتارهای به ظاهر انقلابیون مخالفیم اما این ها نمی تواند بهانه ای باشد که رفتار غلط مسئولین در مسائل مختلف هم فراموش شود. قبول که تندروی این افراد دشمنان را شاد می کند اما شادی بسیار بالاتر دشمن وقتی است که برخی از مسئولین رده بالای نظام  حرف هایی زده و مواضعی می گیرند که به اصل انقلاب اسلامی خدشه وارد می شود. همان حرف هایی که بی بی سی و آمدنیوز را خوشحال و خوشحال تر میکند.

چرا رهبر مشکلات را حل نمی کند؟

چرا رهبر انقلاب، به عنوان شخص اول نظام، مشکلات اقتصادی کشور همچون گرانی، بیکاری، فقر، ضعف در صنعت و تولید و ... را حل نمی کند؟

برداشت بعضی از مردم

برداشت بعضی از مردم در بسیاری از موارد این است که همه مشکلات کشور، هرچه که باشد، به رهبر انقلاب مربوط میشود چرا که ایشان شخص اول مملکت هستند و باید پاسخگوی همه مشکلات باشند. ظاهرا این برداشت مردم می تواند درست باشد اما اگر بخواهیم نگاهی قانونی به این مساله داشته باشیم می بینیم که طبق قانون اساسی مسائلی همچون بیکاری، گرانی، فقر، ضعف تولید و صنعت و مسائلی از این دست جزء مسائل اجرایی کشور محسوب می شوند و مسائل اجرایی کشور مستقیما به رئیس دولت یا رئیس جمهور مربوط می شود و ارتباط مستقیم به رهبر انقلاب ندارد. باید توجه داشت مسائلی که در قانون اساسی به عنوان وظیفه برای رهبر انقلاب قید شده است مواردی است که شامل مشکلات اجرایی کشور نمیشود. برای مشاهده وظایف رهبری و رئیس جمهور می توانید به متن قانون اساسی مراجعه نمایید.رهبر انقلاب نیز گاهی در سخنانشان به این موضوع پرداخته اند: «رهبری باید پاسخگوی مشکلات کشور باشد البته مسئولیت مدیریت انقلاب با مدیریت اجرایی کشور فرق دارد. این را توجه داشته باشید رهبری طبق قانون اساسی در کشور مسئولیت اجرایی ندارد.   بیانات رهبر انقلاب  22/2/1382»

 

لوازم حل مشکلات اقتصادی چیست و کجاست؟

اما اگر بخواهیم از بعد عقلی و منطقی هم به این مسئله نگاه کنیم باید به این مسئله توجه کنیم که برای حل هر مشکلی در کشور و سامان دادن به هر امری در جامعه به ملزوماتی نیاز است. حل مشکلات اقتصادی هم از این قاعده مستثنا نیست. حل معضل بیکاری و گرانی و ضعف در تولید و اشتغال ملزوماتی همچون منابع مالی مناسب، تجهیزات مناسب، برنامه ریزی و راهبرد مناسب و از همه مهمتر نیروی انسانی ماهر و متخصص در علوم اقتصادی نیاز دارد. حال سوال این است که موارد مورد نیاز برای حل این مشکل در کدام بخش از کشور متمرکز شده است؟ پاسخ روشن است؛ همانطور که معلمان در وزارت آموزش و پرورش متمرکز شده اند و متخصصان پزشکی نیز در وزارت بهداشت، به وضوح میتوان دید که متخصصان اقتصادی کشور در وزارتخانه هایی همچون کار، تعاون و رفاه اجتماعی و همچنین در وزارت اقتصاد متمرکز شده اند که به سرپرستی وزرای مربــوطه در حــال فعـالیت هستنـد. ایـن وزرا را هــم   رئیس جمهور با کمک مجلس شورای اسلامی انتخاب می کند و رئیس جمهور هم با رای مستقیم مردم انتخاب می شود. نمایندگان مجلس هم که وظیفه قانونگذاری و نظارت دقیق را برای حل مشکلات اقتصادی به عهده دارند باز هم توسط خود مردم انتخاب می شوند.

 

رهبر نه مسئول پیشرفت ها و نه پسرفت ها

پس اگر در کشور چه پیشرفت و چه پسرفت های اقتصادی و معیشتی وجود دارد برای یافتن دلیل آنها باید به رای های خودمان رجوع کنیم چرا که رئیس جمهور و نمایندگان مجلس را مردم با رای مستقیم خود انتخاب می کنند نه رهبر انقلاب. پس نه پیشرفت ها و موفقیت های کشور در زمینه مسائل اجرایی و معیشتی مستقیما به رهبر انقلاب مربوط می شود و نه مشکلات اجرایی و اقتصادی و معیشتی به ایشان ارتباط مستقیم دارد و ما مردم نیز باید مسئولیت و تبعات رای و انتخابمان را خودمان بپذیریم و تحمل کنیم نه اینکه توقع داشته باشیم رهبر انقلاب تبعات تصمیم درست یا نادرست ما را بپذیرد و مشکلات را حل کند.

 

رای می دهم به لج باجناق!

کسانی که در انتخابات های مختلف کشور شرکت نمیکنند و یا با لج بازی و بدون دقت رای می دهند و کاندیدای مورد نظر خود را به لج باجناق و فامیل و در و همسایه و ریشوها و بی ریش ها و محله پایین و بالا انتخاب می کنند نباید توقع داشته باشند که اوضاع بر وفق مراد باشد. کار درست این است که همه با دقت و عقل و منطق رای بدهند و هر کس باید برای هر رای که

می دهد تعهد و کارآمدی کاندیداها و مصالح کشور و مردم را در نظر بگیرد نه لج بازی ها و احساسات خود را.

 

اگر رهبر دخالت کند...

حال بیایید تصور کنیم با این که رهبر انقلاب طبق قانون اساسی وظیفه ای در مسائل اجرایی ندارد اما در این موضـوع کـه در حوزه اختیـارات رئیـس جمـهور اسـتدخالت کنـد. مطمئنا اگـر رهبـر بـرای حـل مشکـلات اجرایی در این حوزه دخالت کند در آن صورت سوال هایی از این دست در اذهان شکل خواهد گرفت:«اگر قرار است رهبر در کار رئیس جمهور و قوه مجریه دخالت کند دیگر رای دادن مردم چه معنی و فایده ای دارد؟ خب با این وضع ، خود رهبر رئیس جمهور را انتخاب کند، دیگر چرا مردم را پای صندوق های رای می کشانند؟ مگر قرار نبود رئیس جمهور منتخب مردم با نظر و روش خودش مشکلات را حل کند پس چرا رهبر در این موضوع دخالت می کند؟»

رهبر کی وارد قضیه نمی شود؟ کی وارد می شود؟

رهبر انقلاب، خود به این سوال جواب داده اند:«این را توجّه داشته باشید و من هم بارها قبلاً گفته‌ام که رهبری نمیتواند در تصمیم‌گیری‌های موردیِ دستگاه‌های گوناگون دولتی مدام وارد بشود و مدام بگوید این باشد، این نباشد؛ این نمیشود. نه قانون این اجازه را میدهد، نه منطق این اجازه را میدهد. دستگاه‌ها مسئولینی دارند؛ اگرچنانچه یک مسئولی در یک موردی اشتباهی دارد، [کار] غلطی انجام میدهد، خب وظیفه‌ی مجلس است و باید مجلس استیضاح کند؛ یا اگرچنانچه کار، کار غلطی است، در دولت بایستی مورد مداقّه قرار بگیرد؛ رئیس جمهور بایستی مانع بشود و جلویش را بگیرد. این‌جور نیست که حالا این‌همه دستگاه‌های اجرائی هستند و هر کدام هم دارند یک تصمیمی میگیرند -تصمیم‌های گوناگون- رهبری نگاه کند ببیند کدام درست است، کدام غلط است و بگوید آقا، این درست است، آن غلط است؛ این‌جوری نمیشود. این، هم خلاف قانون است، هم ناممکن است، هم نامعقول است؛ معقول نیست. وظیفه‌ی رهبری آنجایی است که احساس کند یک حرکتی دارد انجام میگیرد که این حرکت، مسیر نظام را دارد منحرف میکند. اینجا وظیفه‌ی رهبری است که بیاید در میدان و به هر شکلی که ممکن است بِایستد و نگذارد؛ ولو مورد جزئی باشد.» بیانات رهبر انقلاب 12/4/95

 

پاسخ به یک نظر

این نظر در مورد مطلب «مدافعان حرم یا مدافعان اسد» داده شده است:

داوطلبان افغان رو خوب اومدی کیه که ندونه به خیلی هاشون وعده و عید دادین؟ فکر کردین مردم خرن؟ اینا همش پروپوگاندائه. خیلی ها هم ساده ان. تو این که داعشی ها بدن شکی نیست ولی اسد هم یه دیکتاوره و شما بنا به منافع سیاسی خودتون میخواید حفظش کنید. همراه با اربابتون روسیه. پوشش مذهب. تا 4 سال پیش اصلا" داشتن نیرو تو سوریه رو انکار می کردید! این یعنی دروغ گویی! وقتی گندش دراومد رنگ و لعاب مذهبی بهش دادین. عین عمروعاص.

پاسخ:

1- اگر منظور از وعده وعید آن مختصر پولی است که به مدافعان حرم داده می شود تا در سوریه بجنگند حرف شما درست است. اما واقعا باورش سخت است که کسی فقط به خاطر این پولها و کلا مادیات خطر درگیر شدن با داعشی ها را قبول کند. اگر چنین ادم هایی هستند واقعا راه اشتباهی را برای پول دراوردن انتخاب کرده اند

2- این که اسد دیکتاتور هست یا نه رو باید خود مردم سوریه تصمیم بگیرن و نه من و شما و آمریکا یا هر کس دیگه. در شمن طبیعیه که ما و یا هر کشور دیگری به خاطر منافع سیاسیش از کسی حمایت کند یا با کسی مقابله کند اسلام هم این کار را رد نکرده . مهم این است که سیاست ما در راستای اسلام و حفظ جبهه مقاومت در مقابل همان داعش که از نظر شما بد است باشد و همینطور سازنده داعش یعنی آمریکا و دوستانش

3- روسیه ارباب ما نیست شریک سیاسی ماست. ما از او همانقدر سود می برمی که او از ما. همین برابری سیاسی مهم است. متاسفانه این برابری همان چیزی است که در برجام نیست

4- چهار سال پیش ما این حجم نیرو را در سوریه نداشتیم که انکار کنیم یا اظهار طی سالهای بعد زیاد شد.

5- ما به دفاع از اسد رنگ و لعاب مذهبی نمی دهیم بلکه به دفاع از حرم حضرت زینب و دیگر حرم های اهل بیت رنگ مذهبی می دهیم که آن هم چه بخواهیم و چه نخواهیم رنگ مذهبی دارد

5- لطفا تاریخ را یک بار دیگر با دقت بخوان. مدافعان حرم از حریم حضرت زینب(دختر علی ع) دفاع می کنند ولی عمروعاص از حریم معاویه دفاع می کرد.

6- حالا من یک سوال از شما دارم :

مدافعان حرم با داعشی های به قول شما بد در حال جنگ هستند و از حرم حضرت زینب دفاع می کنند و ایران هم بارها گفته است که در مورد آینده اسد فقط مردم سوریه حق دارند تصمیم بگیرند. شما چرا ناراحت هستید؟

سه خواهش از آقای نماینده

نماینده محترم شهرستان رزن در مجلس شورای اسلامی زحمات زیادی را در راستای محرومیت زدایی از شهرستان می کشند و همواره به فکر رفع مشکلاتی همچون بیکاری، کمبود امکانات، ضعف صنعت و ... در شهرستان هستند. ایشان همچنین در کنار دیگر نمایندگان مجلس در پی رفع مشکلات فوق و دیگر معضلات در سطح ملی نیز می باشند. اما سه مورد از مشکلات عمومی مردم کشورمان را که به نظر حقیر می رسد از جهت پررنگ تر شدن آنها در ذهن نماینده محترممان، ذکر میگردد تا انشاءالله در کنار موارد دیگر به حل این معضلات نیز توجه ویژه داشته باشند:
1-  موضوع اول مربوط به شرکت های خودروسازی داخلی است که کیفیت تولید آنها هیچ تناسبی با قیمت گذاری محصولاتشان ندارد و همواره تولیدات خود را بسیار بالاتر از قیمت واقعی خود به فروش می رسانند و هیچ ابایی هم از این کار ندارند. همان شرکت هایی که دم از تولید «داخلی» می زنند ولی وقتی کشورهای خارجی به آنها قطعات نمی دهند، لنگ زده و از تولید عاجزند.
2-  موضوع دوم مربوط به فعالیت بانک ها و موسسات مالی و اعتباری کشور است که با سودها و دیرکردهای سرسام آوری که از مردم میگیرند موجبات نارضایتی شدید همگان را فراهم آورده اند. در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی همواره مراجع عظام تقلید بر ساز و کار بانک ها و موسسات موجود ایراد شرعی گرفته اند ولی این مراکز همچنان به بهانه های مختلف به فعالیت های خود ادامه می دهند. امید است که هم مجلس محترم در زمینه برخورد با فعالیت های غیرشرعی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری ،وابسته به هر جایی که هستند، قوانین محکم و بازدارنده ای را وضع کند و هم اینکه دولت یا هر بخش دیگری را که صلاح می داند مامور تدوین ساز و کار بانکداری اسلامی نماید تا در سیستم اقتصادی کشور اجرا و جایگزین سیستم بانکی موجود شود.
3-  موضوع سوم که شاید کمی جزئی تر باشد مربوط به عوارضی است که از مردم استان همدان و استان های اطراف در قبال استفاده از آزاد راه کربلا اخذ می شود. هزینه عوارض این آزادراه در مسیر همدان به تهران در این چند سال اخیر به قدری افزایش یافته است که شیرینی استفاده از این مسیر مرغوب و با کیفیت را چند برابر تلخ می کند و محرومین و مستضعفین بسیار کمتر از گذشته توانایی استفاده از این آزادراه را دارند که موضوع ناراحت کننده ای است.